خاطرات خوابیدنت تا چهار ماهگی
مامانی جونم از همون اولین روزهای زندگیت ، دختر خوب و مهربونی بودی و مشکل خاصی نداشتی. بعضی وقتها دل درد میکردی ولی همیشه گی نبود که فکر میکنم برای نوزادان چیز عادی باشه. توی همون روزهای اول وقتی که میخواست خوابت ببره برایت موسیقی کلاسیک میزاشتم. خیلی دوست داشتی و تا صدای موزیک رو میشنیدی چشمهات خود به خود بسته میشد. بعضی وقتها میدیدی که تا صیح با یه صدای خیلی آروم موزیک در حال پخش شدن بود و شما هم داشتی باهاش حال میکردی. بعد از اون به لالایی هایی که مامان برات میخوند خیلی عادت کرده بودی و هنوز هم که هنوزه باید با لالایی بخوابونمت . اولین لالایی که برات خوندم. گنجیشک لالا بود که خیلی دوستش داشتی و وقتی که نمی خوندم یه غر کوچولو...