دخترکم مانلی دخترکم مانلی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

تمام زندگی من ، مانلی

پنجمین روز زندگی فرشته کوچولو

1391/2/28 11:25
نویسنده : مامان عرفانه
284 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

niniweblog.com

دختر گلم

تو تمام زندگی منی . لحظه به لحظه بیشتر دلبسته تو میشم مامان . امروز شب ششم شماست و برای این شب رسومات خاصی تعریف کردن.  صبح مامان ملی شما رو برد حمام و اولین غسل رو به شما دادو کلی براتون دعا خوندن و در گوشتون اذاذن گفتن . دائی محمود جان نیز به همراه خاله معصوم و لیلا خانم از شمال اومدن تهران فقط به خاطر شما.  دائی جان زحمت کشیدن و در گوشتون دعا  و قرآن خواندن و یه اسم مذهبی قشنگ هم براتون گذاشتن.مرضیه خانم. فکر کنم به خاطر معنای این اسم بود که شما اینقدر بچه آروم و صبوری بودی مامان جون. امشب ما اسم شمارو رسما مانلی گذاشتیم.شب هم همه دوباره اینجا جمع بودن شب خوبی بود .در ضمن مامانی امشب شما اولین ترس زندگی رو هم تجربه کردی. بعد از شام من داشتم به شما شیر میدادم و شما هم مثل یه بچه گربه توی بغلم خوابیده بودی و داشتی یواش یواش شیر میخوردی عمه پریسا هم داشتن زحمت میکشیدن و ظرفها رو میشستن که ناگهان ظرفی که قاشق و چنگالها توش بود از روی سینک ظرف شوئی به زمین افتاد و یه صدای بدی داد. شما از خواب پریدی اول یه نگاه به من کردی و بعد زدی زیر گزیه حالا گریه نکن کی گریه بکن. اینقدر ترسیده بودی که تمام بدنت میلرزید و اشکات هم مثل مروارید میریخت روی گونه هات. من هم شما را بغل گرفتم و کلی قربون صدقت رفتم و بوست کردم تا کم کم آروم شدی.niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)