مانلی جون و خونه جدید!!
سلام دل دلک مامان توی این چند وقت حسابی سر مامان و پدر شلوغ بود و اصلا وقت نکردم که بیامو برات مطلب بزارم. قند عسل مامان 14 دهم خرداد بعد از هفت سال خونمونو عوض کردیم و اومدیم به یک خونه جدید. خونه قبلیمون برامون خیلی خاطره ساز بود و خیلی اتفاقات خوب و بد برامون توش افتاده بود . مهمترین و زیباترینشون اومدن یه فرشته کوچولو به زندگیمون بود که یه یمن قدم مبارکش زندیگیمون خیلی تغیر کرد و تلخ ترینشون هم دزدی خونمون بود!!! که خیلی خاطره تلخو و فراموش نشدنی مخصوصا برای منه!! وقتی که وارد خونم شدم و دیدم دزد همه چیزو برده خیلی لحظه سخت و ترسناکی برام بود یعد از گذشت سه چهار سال از اون موضوع هر دفعه که کلید انداختم و در خونه رو باز کردم اون لح...