دخترکم مانلی دخترکم مانلی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

تمام زندگی من ، مانلی

عروسک نازمن

ملوسک من این شعرو هم خیلی دوست داری و وقتی برات میخونم دوتا دستاتو میزاری رو هم و میزاری روی صورتت و سرتو کج میکنی و بعد از چند لحظه میزاری طرف دیگه صورتت و باز سرتو کج میکنی . یعنی آخر عشوه است این کارت عسلی من عروسک خوشگل من قرمز پوشیده تو رخت خواب مخمل آبی خوابیده مامان جونم رفته بازار اونو خریده قشنگ تر از عروسکم هیچ کس ندیده عروسک من، چشماتو باز کن وقتی که شب شد اونوقت لالاکن بیابریم توی حیاط بازی بکنیم توپ بازی و آب بازی و طناب بازی بکنیم توپ بازی و آب بازی و طناب بازی بکنیم عروسک خوشگل من، خدارو لحظه به لحضه شکر میکنم که تو رو به من داده. دوستت دارم عزیزه دلم ...
17 فروردين 1392

عروسک خوشگل من

این شعرو هم خیل دوست داری عروسکم و خیلی هم به تو میخوره چون هنوز نتونستم تو رو از خودم جدا کنم . میدونم که کار خوبی نیست و باید هر چه زود تر یه فکری بکنم ، چونکه بالاخره چی ؟ شما باید یه روزی بری به اتاق خودت و هرچی بیشتر طول بکشه این جدایی برای تو هم سخته مامانی و میترسم که اذیت بشی. خودم هم همینطور .به اینگه هر شب تو آغوشم باشی و با نفسهات نفس بکشم خیلی عادت کردم و خیلی برام سخته که تو رو از خودم جدا کنم ولی مامانی جونم این یه کاری که متاسفانه باید انجام بشه. بگذریم این شعرو هم خیلی دوست داری عروسک خوشگل من بشین کنار دل من شب شد، لالاکن شب شد،لالا کن دختر خوبو نازه من فرشته محبوب من شب شد، لالا کن شب شد، لالاکن شب که میشه...
17 فروردين 1392

سبزه بهاره دخترم

دختر گل منگلم. عشقم یه cd اشعار کودکانه خاله محیا برات هدیه خریده که خیلی قشنگو نازه. من و تو مامانی هر دوتامون عاشقش شدیم. cd اشعار مصطفی رحماندوسته که یا یه آهنگ سازی لطیف و هنرمندانه و توی دستگاهای اصیل موسیقی ایرانی مثل ماهور و بیات اصفهانی که تم شاد دارن اجرا شده و حمید جبلی این هنرمند دوست داشتنی و محبوب کشورمون هم آوازشو میخونه. تو هم خیلی از شنیدنشون لذت میبری . چند تا از آهنگاشو تا الان حفظ  کردم و مدام برات میخونم . تو هم خیلی دوستشون داری و شبها موقع خواب که دارم برات لالایی میخونم ، اینقدر خانم و باذئق شدی که خودت لالایی هاتو انتخاب میکنی و بهم میگی که چی برات بخونم . تازه بعضی از وقتها هم میگی که لالا نه قیصه بوگو! یعنی ل...
17 فروردين 1392

آقا خرگوشه

  این شعرو خیلی دوست داشتی . خیلی جالبه تمام لالایی هایی رو که من برات میخونم توی یه سنی خیلی بیشتر بهشون علاقه نشون میدی . مثلا توی نوزادی گنچشک لالا رو خیلی دوست داشتی ، یه کمی که بزرگتر شدی مثلا از سه چهر ماهگی تا ده ماهگی آقا خرگوشه رو خیلی دوست داشتی و یعد از اون هم پیشی ملوسه. الان هم حدود دو سه هفته ای که به حسنی نگو بلا بگو خیلی غلاقه پیدا کردی و تا شروع میکنم به خوندن، کاملا ساکت میشی. البته خیلی شعر های دیگه ای هم هست که برات میخونم و دوستشون داری . که همشونو به تدریج برات اینجا مینویسم عشقم. شعر آقا خرگوشه:  یه روزی آقا خرگشه        رسید به یه بچه موشه موشه دوید توی سور...
4 شهريور 1391

ماهی های رنگارنگ

عسلکم مانلی این شعر رو هم خیلی دوست داشتی . هم موقع خوابیدن برات میخوندم هم وقتی که میبردمت حموم. توی وان میشستی و تکیه میدادی و یه ماهی پلاستیکی برای حمام داشتی که یه نخ زیرش بود و وقتی اونو میکشیدم شروع میکرد توی وان چرخیدن و تو هم با تعجب و شوق نگاهش میکردی.       تو حوض خونه ما    ماهی های رنگارنگ بالا و پائین میرن    با پلکهای قشنگ این و رو اون ور میرن همو صدا میکنن کلاغه تا میبینه کنار حوض میشینه کمین میگیره ، میخواد ماهی بگیره ماهی ها قائم میشن به زیر آبها میرن کلاغ شیطون میشه زارو پشیمون ( 2 بار)   ...
24 مرداد 1391

پیشی پیشی ملوسم

  پیشی  ملوسه مامان خودت عاشق پیشی ها هستی و هر روز باید پیشی هارو ببینی . توی حیاط مامان مهناز چندتا گریه کوچولو هست که تو عاشقشونی. اونا هم تورو خیلی دوست دارن. تت میریم خونه مامان مهناز و وارد حیاط میشیم میان سمتت. تو هم تا خونه مامان مهنازو میبینی میگی معوووو خیلی دوست از دیدن گربه ها و کلا حیوانات لذت میبری. و باهاشون سر گرم میشی. وقتی که این لالایی رو برات میخونم و تو با آرامش به خواب میری ، مامان مطمئنه که تو الان داری تو رویاهات با پیشی های نازنازی بازی میکنی. پیشی پیشی ملوسم    میخوام تورو ببوسم چه لوسی و چه لوسی    چه پیشی ملوسی   پیشی پیشی مامانم  ...
24 مرداد 1391

گنجیشک لا لا سنجاب لا لا

عروسکم مانلی اولین لالایی که برات خوندم و خودم هم باهاش خیلی خاطره دارم این بود. یادمه وقتی که بچه بودم توی اون بی امکاناتی دوران کودکیم شبکه دو تلوزیون شبها ساعت 9 یه برنامه برای بچه ها پخش میکرد که این شعرو توش میخوند . من به عشق این لالایی هر شب میشستم اون برنامه رو نگاه میکردم و هر شب مثل شب اول از شنیدن این شهر لذت میبرم و باهاش آرامش میگرفتم. وقتی هم که تو به دنیا اومدی از همون شبهای اول وقتی توی آغوشم بودی این لالایی رو برات زمزمه میکردم و توهم حسابی عاشش بودی . تا میگفتم گنچشک لالا انگار هیپنوتیزت میکردم. ساکت میشدی و کم کم به خواب میرفتی...... گنجشک لا لا   سنجاب لالا       آمد دوبار...
24 مرداد 1391

بخواب آروم گل نازم

  عسل مامان همیشه دوست داشتم که وقتی بچه دار میشم براش آواز زیاد بخونم. وقتی هم که خدا تورو بهم داد و من باردار تو بودم خیلی وقتها برات آواز میخوندم و از این کار خیلی لذت میبردم و همیشه احساس میکردم که تو هم از صدای من آرامش میگیری و لذت میبری. شعر های کودکانه، شعرهای عاشقانه ترانه هایی رو که دوست داشتم و از شنیدنشون لذت میبردم و باهاشون کلی خاطره شیرین داشتم..... خیلی چیزهارو برات میخوندم ولی بیشتر از همه یه بیت شعر بود که مدام زمزمه میکردم و دستمو روی دلم میگذاشتم و تو رو نوازش میکرد: تو در این سفر خدایا، ز بلا نگه بدارش      که دل امیدوارم به خیال اون نشسته وقتی این شعر و میخوندم و مدام سفارش تو ر...
24 مرداد 1391
1