موش کوچولو و دندون صدفی
دخترکم ، مانلی
این هفته یکی از قشنگترین هفته هایی بود که تو زندگی داشتم. نقل کوچولوی مامان داره هر روز بزرگتر و شیرینتر میشه. اینقدر شیرینی که همه عاشقتن. تا کسی نگات میکنه فورا میخندی و خودتو توی دلشون جا میکنی. ماشااله خیلی هم باهوشی خیلی از کلماتو تکرار میکنی. این هفته سه شنبه 26/2/91 اولین قدمهارو برداشتی و شروع کردی به چهاردست و پا راه رفتن. مثل یه موش کوچولو این طرف و اون طرف میرفتی. و کاملا کنجکاوانه سعی میکردی به همه جا های خونه که تا حالا کشفشون نکرده بودی یه سری بزنی. مثلا خودتو میرسوندی دم میز تلویزیون و شروع کردی با دکمه های ظبط بازی کردن و همه سی دی هایی رو هم که روی میز چیده شده بود ریختی به هم. یا اینکه تا سرمو برمیگردوندم ، میرفتی زیر مبل ! و به من نگاه میکردی و قر میزدی که مامان بیا نجاتم بده و تا من میومدم سمتت از خوشحالی جیغ میکشیدی.تقریبا یه دوهفته ای میشه که شروع کرده بودی به سینه خیز رفتن . البته دنده عقب ! و دائما لای پایه های صندلی گیر میکردی و دوباره کمک میخواستی. امروز بعد از ظهر هم مامان یه صدف خوشگل و کوچولو توی دهن شما درآمد. بله دختر من دندون دارشده. و دندوناش یه نیش کوچولو زده. دائما هم انگشتتو میخوری و با هاشون لثه هاتو میخارونی. خلاصه دختر گلم شما تو این هفته دو تا کار خیلی مهم انجام دادی مامان جون. این تکامل زیبا رو بهت تبریک میگم.