دخترکم مانلی دخترکم مانلی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

تمام زندگی من ، مانلی

دست دسی دست دسی مامان

1391/2/30 11:09
نویسنده : مامان عرفانه
385 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم،

از وقتی که خیلی کوچولو بودی همیشه دوست داشتی که رو به روت بشینم و برات دست بزنم و شعر دست دسی باباش میاد صدای کفش پاش میاد رو برات بخونم. و خودتم انقدر بامزه ذوق میکردی که خدا میدونه. دستهای کوچولو وتوپولتو توی همدیگه گره میکردی و می پیچوندی ذوق میکردی و بعدش میخندیدی. خیلی دست زدنو دوست داشتی و هر کسی که برات دست میزد خیلی قشنگ به دستاش نگاه میکردی و دلت میخواست که اون کارو انجام بدی . و میدونستی که یه رابطه ای بین حرکت دادن دست ها و نزدیک کردن اونها به همدیگه هست که باعث میشه این صدای قشنگ و بامزه در بیاد!!!! دیگه روزهای آخر هفت ماهگیت بود که وقتی یکی برات دست میزد و شعر میخوند تقریبا از خودت بیخود میشدی و خودت هم دلت میخواست دست بزنی و به جای اینکه دست بزنی  از سر ذوق خودتو تکون میدادی . یه شب رفته بودیم خونه عمه معصوم مهمانی .همه داشتن با شما بازی میکردن که عمه نرگس جلوی شما شروع کرد به دست زدن برای شما. شما هم کلی ذوق کردی و اونجا اولین باری بود که تونستی دست های کوچولوتو بزنی به هم. ولی فقط یه بار به هم میزدی و دیگه تکرار نمیکردی و بعد از اون شروع میکردی به نگاه کردن دستات. چند روز همین شکلی دست زدی یعنی فقط یه دونه. درست شب 8/12/91 بود که روی زمین نشته بودی و شروع کردی به دست دسی. خودت خیلی خوشحال بودی و خیلی ذوق میکردی که داری دست میزنی. از ذوق مدام دست میزدی و میختدیدی و باسنتو میکوبوندی به زمین! اون شب همین طوری برای خودت آواز میخوندی و دست دسی میکردی. خیلی بامزه  و دوست داشتنی بود حرکتت مامان جون.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)