مانلی خانم محمودی
مخمل مامان مانلی جونم
امروز بعد از ظهر که از سر کار اومدم خونه و قیافه بامزه و نازتو دیدم مثل همیشه خستگیم در رفت چونکه شما یه سورپرایز بامزه برام داشتی.
وقتی که لیاسامو در آوردم مامان مهناز گفت مامانش میدونی مانلی اسمشو بلده بگه؟؟ منم گفتم واااا بارک اله بگو ببینم
من :اسمت چیه شما ؟ مانلی : مانی نی
من :فامیلیت چیه ؟ مانلی: مموئییییی ( محمودی )
وای که قربون اون زبون شیرینت برم مامان که مثل آبنیات میمونه از شیرینی
مادرم آرزو میکنم که نامدار بشی و یه روزی برسه که برای خودت و من و پدرو بقیه مایه افتخار باشی مانلی کوچولوی من.
پس غنچه خندون من یادت باشه اولین باری که نام زیبایت را به زبان اوردی دوشنبه 24/07/1391 بود مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی