دختر جون جونی من.
عشقم ، مانلی
خیلی شیرین زبون و با مزه شدی مامانی. چند وقته که یاد گرفتی هر کسی رو که می خوای صدا کنی با جان صدا میکنی مثلا میگی ماما جان ، بابا جان ، عمَ جان!!! خیلی شیرین و دلنشین میگی . بعد از اون هم یاد گرفتی و میگی مامانی، بابائی!!! دقیقا همون جوری که من باهات برخورد میکنم شما هم داری الگو برداری میکنی! مامان جان گفتنت و مامانی گفتنت دقیقا همون چیزهایی که من بهت میگم.
امیدوارم که بتونم الگوی خوبی برات باشم گلم .جدیداً هم خیلی رقاص شدی و خیلی هم قشنگ میرقصی و دیگه داری یاد میگیری که باید تمام بدنتو با هم هماهنگ کنی و بعضی وقتها هم وقتی داری میرقضی شروع میکنی روی زمین رود خودت هم می چرخی. همیشه وقتی که میرقصی یکی از دیتاتو بالاتر از اون یکی میگیری ! تو این هفته هم یاد گرفتی که بدون اینکه دستتو به جایی بگیری بلند بشی و برای چند لحظه وایسی. وقتی این کارو میکنی خیلی دوست داری که بقیه علی الخصوص من و پدرت و بعضی ار وقتها هم از ذوق شروع میکنی به رقصیدن. اوضاع غذا خوردنت هم بهتر شده و راحت تر غذا میخوری و چیزی که توی این چند وقت بهش علاقه مند شدی چوب شوره! به خاطر دندوتات و لثت که خارش داره چوب شورو میگیری و میمالی به لثه هات و خوردنشو هم خیلی دوست داری . دندون موشی هاتم شده دوتا درسته و دوتا نصفه! البته دندون های بالات هنوز به نصف هم نرسیدن. سمت چپیه یه خوردخ اومده بیرون و سمت راستیه تازه سر باز کرده. خدارو شکر تا حالا که سر دندون در آوردن خیلی اذیت نشدی مامانی . امیدوارم که بقیه دندونهات هم راحت در بیان و اذیتت نکنن مامان. خیلی دوست دارم جوجه من.