دخترکم مانلی دخترکم مانلی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

تمام زندگی من ، مانلی

پنچ روز با مانلی

1391/6/26 23:45
نویسنده : مامان عرفانه
198 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم ، نفسم ، مانلی

این چند روز حسابی به ما خوش گذشت. از دوشنبه تا یکشنبه با هم دیگه بودیم . کلی خوش گذروندیم و کلی با هم دیگه حال کردیم. و من احساس میکنم که خیلی  پر انرژی شدم و از این بابت خیلی خوشحالم.  این چند روز خیلی برامون جالب بود و پر از اتفاقات بامزه و به یاد ماندنی. سه شنبه شب مهمان داشتیم و مامان کلی خسته شده بود. چهارشنبه پدر که رفت سر کار شما هم طبق معمول بیدار شدی و دیگه نخوابیدی من هم به ناچار بیدار شدم و کمی با هم بازی کردیم و من رفتم تو آشپزخونه و کارهایی که از شب قبل باقی مانده بودو انجام دادم که دیدم  تو به طور مشکوکی ساکت شدی و صدایی ازت در نمیاد که همون طور که توی پست قبلی برات نوشتم یه شکلاتئ برداشته بودی و کل لباس و سرو صورت خودتو با اون شکلاتی کرده بودی ! پنجشنبه نیز شب میخواستیم بریم مهمونی و من در حال حاضر شدن بودم و تو هم همینطور از سر و کول من بالا میرفتی و مامان جان مامان جان میکردی برام . منم برای اینکه سرت و گرم کنم یکی از رژ لبهای خودمو که درش پیچی وبدو بهت دادم و خودم مشغول شدم و باز دیدم که صدات نمی یاد و به طرز مشکوکی ساکتی برگشتم و به تو نگاه کردم و دیدم که بله در رژ را باز کردی و تمام سرو صورت خودتو رژ لبی کردی وقتی متوجه من شدی که دارم بهت نگاه میکنم خودتو لوس کردی و رژ و بردی به سمت اون لبهای خوشگل و نازت و شروع کردی با من حرف زدن که مامان ببین چقدر نازو با مزه شدم !!!!! خلاصه با هزار زحمت صورت گل گلی تو پاک کردم! جمعه صبح هم تو رو گذاشته بودم توی تختت که با اسباب باری هایت بازی کنی که دوباره بعد از چند دقیقه دیدم که صدایت نمیاد و اومدم توی اتاق ببینم که چه خبر دیدم که بله ! این بار کرم پاتو برداشتی و کل سرو صورتتو با اون کرمی کردی و دو باره شروع کردی برای من زبون ریختن که اد بودا قاقاقا توووووووو  وو وقتی هم که من قوطی کرمو ازت گرفتم کلی غرغر کردی که چرا! البته این کارو خیلی دوست داری و هر وقت قوطی کرم دم دستت باشه بلا فاصله به سمتش شیرجه میری و تها جایی که امکان داره دستتو توش فرو میکنی . در ضمن عاشق کرم بدنت هم هستی و  هر وقتی که اونو روی میز توالت میبینی شروع میکنی روی بدنت دست میکشی و با من هم صحبت میکنی و هی میگی ای ای  یعنی که کرم  منو بیار و  بمال روی بدنم. خلاصه مامان خیلی عسلی و هرچی ازت بگم کم گفتم. عاشقتم. عاشق لحظه به لحظه با تو بودنم. عشق آسمونی من.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)