عسل مامان همیشه دوست داشتم که وقتی بچه دار میشم براش آواز زیاد بخونم. وقتی هم که خدا تورو بهم داد و من باردار تو بودم خیلی وقتها برات آواز میخوندم و از این کار خیلی لذت میبردم و همیشه احساس میکردم که تو هم از صدای من آرامش میگیری و لذت میبری. شعر های کودکانه، شعرهای عاشقانه ترانه هایی رو که دوست داشتم و از شنیدنشون لذت میبردم و باهاشون کلی خاطره شیرین داشتم..... خیلی چیزهارو برات میخوندم ولی بیشتر از همه یه بیت شعر بود که مدام زمزمه میکردم و دستمو روی دلم میگذاشتم و تو رو نوازش میکرد: تو در این سفر خدایا، ز بلا نگه بدارش که دل امیدوارم به خیال اون نشسته وقتی این شعر و میخوندم و مدام سفارش تو ر...