سیزه بدر در کنار مانلی
نفس مامان
امسال سیزه بدر با همدیگه رفتیم دم خونه مامان مهناز. کوچه مامن مهناز خیلی با صفاء . سمت شمالی کوچه خونه است و سمت جنوبی کوچه یه پارک خیلی زیبا و بزرگ. فکر میکنم بیشتر از 10 هکتار باشه. یه پارک محلی قشنگ یه پر از درخت کاجه. خلاصه مارفتیم اونجا و مامنام مهناز هم زحمت کشیدن برای ناهار یه لوبیا پلوی خیلی خوشمزه درست کرده بودن و شما هم ماشااله کلی خوردی و کلی بازی کردی .ته کوچه مامان مهناز هم یه پارک خیلی بزرگ و خیلی قشنگه که شما امروز دو بار رفتی پارک و هر دفعه کلی بازی کردی. برای بعد از ظهر هم مامان جون و پریسا و پرستو اومدن پیش ما و کلی بهمون خوش گذشت و تو کلی خوشحال شدی. تو سبد پیک نیکم یه ظرف کوچولو کیشمیش داشتیم که دختر مهربون من یه دونه یه دونه کیشمیش میبرد و دهن مامان جونش میزاشت. بعد از ظهر هم بابا محمد برامون جوجه کباب درست کرد که خیلی خوش مزه بود وبپدر هم به کمک شما یه آتیش بزرگ درست کرد و توش یه عالمه سیب زمینی گذاشت و با همدیگه خوردیم و تو هم خیلی خوشت اومده بود . از حولت هم یه تیکه بزرگ از توی سینی برداشتی و باپوست خوردی !! قایفت خیل با مزه شده بود و تمام زبونت سیاه شدهبود و مدام زبونت و میآوردی ببیرون و به من میگفتی مامان ای اییی . شب هم رفتیم حموم و کلی با همدیگه آب بازی کردیم . جدیدا وقتی میریم حموم از من دعوت میکنی که بایم توی وانت بشینم. و دو تایی کلی با همدیگه حال میکنیم.
تموم زیبایی های دنیا توی چشماهی زیبا تو جمع شدن فرشته کوچولوی من.
تا بینهایت دوستت دارم.