این روزهای مانلی

دخترکم ،مانلی

الان که دارم این مطالبو برات مینویسم اولین برف پائئزی امسال در حال آمدنه و تو به شوق برف بازی فردا به یه خواب نازو آروم فرو رفتی. میدونم مامانی که این چند وقت خیلی تبلی کردم و از این روزهای شیرینی که تند تند و خیلی پر عجله پشت سر میزاری چیزی برات به یادگار نداشتم و هیچ دلیل و توجیهی برای این تنبلی خودم ندارم که بارت بیارم به جز تنبلی و البته مشغله خیلی خیلی زیاد که البته خدارو صد هزار مرتبه شکر همشون به خیر بودن مامانی. توی شرکت که باور کن حتی وقت چای خوردن هم ندارم از وقتی هم که میام خونه نمیدونم که باید به کارهای خونه برسم به تو برسم به پدرت برسم به خودم برسم !!!! چی کار کنم! تو هم که کاملا نسبت با کامپیوتر آلژی داری و اصلا نمیزاری من برم سمتش. شبها هم که خیلی دیر میخوابی و تا من بیدار باشم شما هم بیداری عشقم امشب هم که شب جمعه اس و تو و پدرت اگه خدا بخواد کمی زود خوابیدین و منم فرصتو غنیمت شمردم و اومدم اینجا.

این قدر حرف واسه گفتن دارم که نمیدونم کهزباید از کجا شروع کنم به گفتن برات عزیزم.خیلی بزرگ و خانم شدی گلم. الان که دارم اینا ور بارت مینوسم دقیقه 2 سالو 2 ماه و 25 روز و 5 سالته عشق من. خیلی خانم و ترو عاقلتر از سنت هستی و کاملا همه چیزو میفهمی . بسیار خوش زبونی و تقریبا کامل صحبت میکنی  بدون هیچ مشکلی. خصلت اصلیت مهربونی و خوش زیونیه  مادرم. خیلی هم مودب هستی و خیلی مودبانه و زیبا صحبت میکنی مامان جونم . یه جوایی همه تعجب میکنن وقتی که فهم و ادبتو میبینن.

 عاشق پدرتی و هر روز صبح تا چشمهای نازتو باز میکنی اولین چیزی که میپرسی اینه: پدرم کجاست؟؟؟ برای سومین مرتبه هم رفتیم به کلاسهای بادبادک و این سری کلاس هنرو خلاقیت نازنین جونو با هم میریم و شما کلی کیف میکینی و خیلی له قول خودت خاله نازنین و دوست داری کلا عاشق نقاشی هشتی مخصوصا نقاشی با گواش و ابرنگ و تمام خونه پر شده ار نقاشی های خوشگلت مامانم. بعضی هاشونو باور نمیکنم که تو کشیده باشی اخه دختر دوساله و این کارا؟؟؟؟ مثلا درعرض 5 ثانیه !! یه مورچه با تمام جزئیات کشیدی مامانم که من نمیتونستم همچین تجسمی از یه مورچه داشته باشم شاخکش ، دست و پاهاش بدنش ...... یعنی این نقاشی باور نکردنیه

عاشق کارتون باب اسفنجی و پلنگ صورتی شدی و اگه از صبح تا شب هم تماشا کنی از دیدنشون سیر نمیشی. عاشق کتاب هم هستی و بیش تر صد جلد کتاب داری مامان جون و کتاب مورد علاقت هم پیپره و خیلی چیزهای مفیدی از پیپر یاد میگیری. عاشق شهر کتاب هم هستی و وقتی که میریم شهر کتاب نیاورون تا بارت خرید کنیم انگار که رفتی به بهشت ! نمی دونی که باید چی کار کنی و چی بخری !  و هرچی که کتاب میبینی بر میداری و میندازی توی سبد من .

عشقم به تولد خیلی خوب و به یاد موندنی هم برات گرفتم و خیلی ازش راضی بودم برای تزئیناتش هم خیلی زحمت کشیدم و سلیقه به خرج دادم!!!! تو هم که فرشته کوچولوی من یه لباس عروس خیلی خوشگل پوشیده بودی که بی نظیرت کرده بود مامانی .خیلی مجلس شیک و رویایی شده بود و یه گروه عروسکی هم به نام عمو قصه برات دعوت کردم که بیشتر با دوستات کیف کنی و خداروشکر هم خیلی بهت خوش گذشت و یه عالمه هدیه خوب گرفتی.

از لحاظ اسباب بازی هم که دیگه اتاقت توی هیچ نقطش جای خالی نداره و خدارو شکر در نعمت اسباب بازی غرقی  . به پازل برات خریدم تیکه هاش خیلی بزرگه و خیل دوسش داری و با مهارت هرچه تمام تر میتونی سر هم کنیش. کله بازی های فکری رو خیلی دوست داری و من هم خیل دنبال اسباب بازی های مفید و فکری که به در داین سنت بخوره میگردم و خدارو شکر تو هم خیلی باهاشون کیف میکنی.

کلی هم شعر حفظی مامان . abcd رو هم از خرداد ماه کامل کامل بلدی وخیلی با مزه میخونیشون. دستمال من زیر درخت آلبالو گو شده، آن مان نباران، توپ سفیدم، تپولویم تپول ، اتل متل توتوله، یه توپ دارم قلقلیه، تو حوض خونه ما، و خیلی شعر های دیگه که خیلی بامزه و شیرین میخونیشون. کلا اگه از هنرهای کلامیت بخوام برات بگم که یه کتاب باید بارت مطلب بنویسم .

نفسم ، حرف برای گفتن بسیاره و قول میدم که زمانمو بیشتر مدیریت کنم و بیشتر بیام اینجا و خاطرات شیرینتو برات ثبت کنم . عاشقانه دوست دارم

دخترک،

زندگی معنای پیچیده ای ندارد

همین که تو هستی یعنی زندگی

عاشقتم ، تمومه  زندیگی و امید من

دوستت دارم . معنی  آرامش و هستی من .