دخترکم مانلی دخترکم مانلی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

تمام زندگی من ، مانلی

شیرین زبونی های مانلی خانم تا 20/08/1391

1391/8/20 10:32
نویسنده : مامان عرفانه
296 بازدید
اشتراک گذاری

دختر شیرین زبون من

 

 

دیگه کم کم هر چیزی رو که میشنوی دوست درای تکرار کنی و بگی و آهنگ خیلی از کلماتو میزنی دیروز رفته بودیم بازار تجریش و تو مغازه یکی از بستگان که لباس بچه میفروشه بودیم و شما به من میگفتی مامان ایش مامان ایش فکر کردم که گرسنه ای و بهت گفتم که چیه مامانم شیر می خوای ؟؟ تو گفتی که نه مامان ایش و دستاتو اوردی جلوی صورتت و سرتو تکون دادی و گفتی یههههه یههههه و تازه من متوجه شدم که چی داری میگی عزیزه دلم . به در اتاق پرو سر یه شیر عروسکی بود و تو میخواستی اونو به من بگی عسل. اینقدر ماچت کردم که خدا میدونه دختر با هوش و بامزه من. پریشب هم به عمه پریسا گفتی پری . دیشب هم خونه مامان مهناز تفنگ دائی سپهر ور گرفته بودی دستت و سمت همه شلیک میکردی و هی میگفتی کیو کیو  و به هرکی که شلیک میکردی خودشو مینداخت زمین تو شما از خنده بی هوش میشدی. چند شب پیش هم من توی اتاق بودم و تو یکی از ماشین هاتو برداشتی برداشتی و اومدی پیش من و گفتی ممان ممان ماشین . خیلی ناز و شیرین زبونی عشقم. تازه یاد گرفتی تا گوشت میبینی لباتو غنچه میکنی و میاری جلو و میگی گوشت گوشت. ماهی رو هم خیلی خوب میشناسی و هر وقت که شام ماهی داریم میگی ماهی ماهی.  تا صدای گنجیشک ها و کلاغ ها رو هم میشنوی بلافاصله تقلید میکنی و میگی جی جی  غاغا   ولی صدای خروسو خیلی با مزه میگی میگی قووقووقوقو. کلماتی که تا الان یاد گرفتی

توپ ، مئوو (گربه)، هاپو،  دست، پا، چش، جیش ،پیف، کاتو(کارتون)، ایش(شیر) ماهی ،هاپو ،چایی ،‌ ذاخ(داغ) ، یخ ، ماشین ، نیست رفت بیا بده بیو ( برو) ایجا نی خام (نمی خوام) عزیزم عاستم( عاشقتم) عدل( عسل) عدلم (عسلم) خراوش( خرگوش) خواوس ( خروس) پیتکو (‌اسب ) ابی زرد

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)