دخترکم مانلی دخترکم مانلی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

تمام زندگی من ، مانلی

دختر کوچولوی من با یه روح لطیف و بزرگ

1392/1/17 12:02
نویسنده : مامان عرفانه
266 بازدید
اشتراک گذاری

نازنینم ،

اینقدر تو مهربون و با احساسی مامانم که همه از دیدن اخلاق گلت تعجب میکنن. فرشته مهربون و شیرین زبون من ، کلا که همیشه در حال شیرین زبونی هستی و خوب میدونی که چه جوری باید دل دگران رو به دست بیاری. نقل ونبات کلامت هم که عزیزمو عشقم، نفسم ، خوشگلم، جونم.... حتی اشیا و حیوانات و هم با جونم و عزیزم صدا میکنی. دیگه تقریبا همه کلماتو به زیباترین و صحیح ترین وجه ممکن بیان میکنی ولی هنوز خیلی راحت نمیتونی جمله بندی کنی. البته اینو هم بگما، من همه حرفاتو متوجه میشم و در اکثر موارد یه عنوان مترجم شما ظاهر میشم. خیلی بامزه بود وقتی که داشتیم از شمال برمیگشتیم، تو ماشین داشتی پفک میخوردی و دستات کثیف شده بود . من میخواستم با دستمال مرطوب دستاتو تمیز کنم که طبق معمول از اون جهت که دوست داری همه کارهای مربوط به خودتو خودت به تنهایی انجام بدی به من گفتی : دست نزن دست نزن . خودم

یعنی اینکه شما کاری نداشته باش و من خودم میخوام دستامو پاک کنم. منم دستمالو دادم به خودت و تو هم مشغول تمیز کردن دستات بود که دیدم داری یه چیزی رو باخودت زمزمه میکنی.

: دستمال خوشگل ، دستمو تمیز کن

دستمال خوشگل ، دستمو تمیز کن

یعنی من به قربون اون زبون شیرین و خوشمزت که همیشه بوی شیر میده و اون روح لطیفت که از حالا که یه سال و هشت ماهته مادرم، داری شعر میگی .

مادر به فدای ذره ذره وجود عزیزت. دوستت دارم گل زیبا من.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)