نفس مامان شعر میخونه
دختر شیرین زبون من
عسل مامان تازگی ها یاد گرفته که شعر بخونه . البته خیلی وقته که دختر باهوش من شعر میخونه حدودا ٥ ٦ ماهگی براش شعر یه دختر دارم شاه نداره رو میخوندم اونجایی که میگه آیا بدم آهنگشو میزدم و میگفتم آیا بدم دیری دیدی آیا ندم دیری دیدی که یه روز که داشتم عوضش میکردم و این شعر و میخوندم وقتی گفتم آیا بدم دخمل گلیم برگشت و گفت دیری دیدی !!!! داشتم از تعجب شاخ در می آوردم!!! الهی مامان قربونت بره
شعر هایی که مانلی خانم بلده
بعبعی میگه بع بع دنبه درای نه نه پس چرا میگی بع بع
یه دختر دارم شا نیداره صورتی داره ما نیداره تو خوشگلی نیداره
به کس کسونش نیداره به همه کسونش نیداره
خلاصه دیگه از این به بعد همه چیز میشه نیداره!!!
تازه دیشب هم که داشتم براش قصه میخوندم حسنی و مانلی موشه داشت میخوابید اینجوری شد
حسنی میای بریم حموم نه نیام نه نی نیام موهاتو میخوای اصلاح کنم نه نیخام نه نیخام ناخوناتو میخوای کوتاه کنم نه نیخوام نه نیخوام!!!!
قربون این شعر خوندن بامزت بره مادر که تو مثل قند و نبات شیرینی .نفسم عشقم امیدم. بوس بوس به اون لبهای مثل قندت با اون آب دهن کشدارت.