دخترکم مانلی دخترکم مانلی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

تمام زندگی من ، مانلی

مادر تنبلت برگشت :)

1391/11/5 1:22
نویسنده : مامان عرفانه
177 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم ، آروم جانم مانلی

میدونم که این چند وقت یه خورده تنبلی کردم و چیزی برات ننوشتم ولی ببخش مامانو خیلی سرم شلوغ بود و یه سری مشکلات و گرفتاری های  زود گذر داشتم که نتونستم بیام و از این روزهای شیرین و پر از خاطره چیزی برات بنویسم.قلب

این چند وقت توی شرکت خیلی سرم شلوغ بود و اصلا فرصت اینو که بخوام چیزی برات بنویسم و نداشتم توی خونه هم که شما اجازه نمیدی مامان پشت کامپیوتر بشینه! و مامان هم ترجیح میده وقتشو برای قند عسلش بزاره . الان هم ساعت 1 نصفه شبه و شما هم توی یه خواب شیرینی و به مامان فرصت اینو دادی که یه خوره باهات دردودل کنه

مامان مهناز یه عمل سخت انجام داده و حدود 5 هفته هست که خیلی رو به راه نیست و من هم این روزها برای شما پرستار گرفتم و نگم که چه پروسه سختی بود برای خودش..... و یه خانم مهربون روزها میاد خونه مامان مهناز و از شما و مامان مهناز با مراقبت میکنه. اصلا دلم نمی خواست که شمارو به کس دیگه ای بسپرم ولی اینکه پیس مامان مهنازی و همه چیز طبق روال گذشته پیش میره خیالم راحته.

عروسکم توی این چند وقتی که گذشته نمیدونی که چقدر شیرین و خوش زبون شدی و دیگه بیشتر کلماتی رو که میشنوی میگی. خیلی بامزه و مهربون و خوش خندهای مامانی و همه چیزو با جان و جون گفتن صدا میکنی حتی به خودت هم میگی مانلی جان!! و هر چیزی رو که میخوای به خودت نسبت بدی میگی مانلی جانه! یعنی ماله مانلی جانه یا اینکه به مانلی جان هم بده و کاملا به عنوان یه شخص سوم به مانلی جان نگاه میکنی. مثلا بر میگردی و میگی مانلی جان دست نزن! و بعد دست میزنی !عاشق  آهنگ ملودی هم هستی و تا سوار ماشین میشیم میگی ااااااا یعنی مامان جون آهنگ ملودی رو بزار! یا میگی نونای( یعنی نانای) و خیلی با مزه سرو تنتو تکون میدی و میرقصی و کاملا سعی داری که همون طوری که من میرقصم تو هم برقصی مثلا من توی رقص با قر یواش یواش میام پائین و دوباره میرم بالا تو هم وسط رقصت میشینی و پامیشی!! تا هم بهت هر حرفی میزنی میگی نه بابا !! ای بابا  و این جور وقتهاست که آدم دلش میخواد گاز گازت کنه مثلا میگم

مانلی جان شیر میخوری ؟

مانلی : نه بابا نیخورم!    

مانلی جان بیا بخواب

تو: ای بابااااااااااااااااااااااااا

خلاصه این نه بابا و ای بابا حسابی تیکه کلامت شده  همه کارهارو هم که میخوای خودت به تنهایی انجام بدی و همش میگی مانلی مانلی تو نه مانلی . مثلا غذا خوردن آب خوردن لباس در آوردن و.......... و خیلی هم عاشق آشپزخونه به خصوص نشستن روی کابینت هستی و تا میای تو آشپزخونه میگی مامان جان میز! یعنی منو بشون روی میز. و دائما هم دوست داری که باهات بازی کنیم و در این زمینه خستگی ناپذیری! و در ضمن عاشق کارتونی . بعد از ظهرها که از خونه مامان مهناز بر میگردیم تا میرسیم به خونه میری جلوی tv و میگی مامان کاتون!!  خلاصه خیلی شیطون و شیرین زبون شدی قند عسلم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)