دخترکم مانلی دخترکم مانلی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

تمام زندگی من ، مانلی

دلنوشته های یک مادر

1391/1/6 9:31
نویسنده : مامان عرفانه
383 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته کوچولوی مامان

دخترکم ، مدت ها پیش از اینکه مسافرکوچولوی من بارشو ببنده و از آسمونها بیاد روی زمین، تصمیم گرفته بودم که یه جوری باهاش ارتباط برقرار کنم. دلم می خواست با فرزندم دردو ودل کنمو حرف بزنم.

وقتی که متوجه شدم دارم مامان میشم ، دلم میخواست همه احساساتم رو باهات در میون بزارم.  تصمیم گرفتم یه دفتر خاطرات درست کنم و از ابتدای بارداری خاطراتم و تمام احساسات و حالاتم رو برات بنویسم و اونها رو توی یه صندوقچه چوبی قایم کنم و یه روزی که دیدم دیگه وقتش شده اونهارو بهت تحویل بدم تا بدونی که مادرت چه کیفی با تو کرده و چقدر از بودنت لذت برده . بدونی که چه ارزوهایی برات داره چه دعاهایی برات کرده ، و چه رویاهای شیرینی  از تو برای خودش تجسم که نکرده ........... رفتم دنبال یه دفتر خاطرات زیبا و کودکانه .به شهر کتاب سرزدم نداشت ، چند تا مغازه لوازم تحریری هم رفتم اون چیزی که توی ذهنم بود و دلم میخواست و پبدا نکرم:(

بعد تصمیم گرفتم که به جای نوشتن تایپ کنم و توی یه فایل کامپیوتری ذخیره کنم و این کارو هم کردم ولی به دلم نشست!  خلاصه در نهایت تصمیم گرفتم که یه وبلاگ برات درست کنم. به نظرم خیلی جالب اومد. دقیقا همونی بود که می خواستم . و راهی بود کاملا مطمئن برای نگهداری خاطراتم تا همیشه. قابل دسترس و قابل اطمینان.  روزی رو میدیدم که تو یه خانم شدی برای خودت و شروع میکنی به خواندن یاداشت هایی که مادرت برات به یادگار گذاشته . و دیدم که  با هیچ چیزی نمی تونم مثل این کار احساسات و خاطراتم رو برات بیان کنم ولی با مخالفت پدرت روبه رو شدم. اجازه نمیداد و میگفت بچم چشم میخوره ! ولی من سر حرفم ایستادم و بالاخره رضایتشو گرفتم . و حالا میخواهم بنویسم از تو و به عشق تو. از تو که باارزش ترینی.و تمام وجود من به خاطرت میتپه! دخترکم نمیدونم از چی شروع کنم. ازخنده های نازو شیرینت، از گریه های معصومانت، از حرکات عروسکی و بامزت یا عشقی که از وجودت لبریزه. امروز تو درآستانه ورود به ماه نهم از زندگیت هستی. ازت ممنونم که با  آمدنت تا این اندازه زندگی ام رو شیرین کردی. تو و پدرت عزیزترین کسان من هستید و همیشه از خدای مهربونم خواستم که تا وقتی که هستم وجود نازنینتون همیشه کنارم باشه . مینوسم برایت دخترکم تا بتونم یه یادگاری با ارزش از خودم برات باقی بزارم وروزی که حتی اگه من پیشت نبودم  نوشته ها و خاطرات شیرین من از تو همراهت باشه. و بدونی که من و پدرت با چه عشقی بزرگت کردیم و چه لذت هایی از وجود پراز رحمت تو بردیم. دوستت دارم دختر زیبایم.

 

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)